سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :7
کل بازدید :78488
تعداد کل یاداشته ها : 42
103/2/7
1:47 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مامان زینب[2]
تسنیم چشمه ای ست در بهشت.....

خبر مایه

یا رب

تو را به رخ تمام شقایق ها می کشم و می گویم: تا گل من هست،زندگی باید کرد...

گل من سلام.
زندگی چون باد در گذر است. به عقب که برمی گردم باورم نمی شود یک سال از عمر نازنین تو گلبرگ لطیفم می گذرد و تو نازدانه ی دوست داشتنی ام تا این حد توانا شده ای.هر روز مستقل تر از روز قبل می شوی و من ،بغض آلود شاد می شوم از بالیدنت جان شیرینم. دلم برای روزهای دائم با هم بودنمان تنگ می شود گاهی اما دلخوشم به آینده ای که (ان شاءالله) به لطف و محبت آن مهربان بی همتا برایت سرشار از شادی و موفقیت خواهد بود.
تسنیم زیبایم!
حالا دیگر در راه رفتن کاملا مستقل شده ای و همین نکته برایت فرصت کشف اطرافت را فراهم کرده. گاه ترس بَرم می دارد از این همه شجاعتت در باز کردن درها و بالا و پایین رفتن ها. آشپزخانه مان دیگر از مسیر اکتشافات تو در امان نیست. بست در کابینت که حکم محافظ ظرفهای داخلش را داشت حالا در دستان تو باهوش کوچکم چون بازیچه ای ست و من عاشق آن نگاه شیطنت آمیز تو هستم وقتی بازش می کنی و با آن چشمهای خوش حالت به چشمهای نگرانم نگاه می کنی و می خندی.
عمر من!
گاه با خودم فکر می کنم در آن کله کوچک چه می گذرد که با یک نگاه هر آنچه ما انجام می دهیم را یاد می گیری و با کمترین نقص سعی در انجام دادنش داری. برایم جالب است که در ذهن کوچک تو تمام شیرهای اجاق گاز باید مثل هم باشد و چون و چرا ندارد. از در آشپزخانه که وارد می شوی اول از همه اجاق گاز را بررسی می کنی و اگر بی نظمی از دیدگاه نازنین تو وجود داشت به سرعت برطرفش می کنی و باز هم همان لبخند و نگاه که مرا دیوانه می کند. غذا می سوزد یا نپخته می ماند اهمیتی ندارد گلک فقط همه شیرهای اجاق گاز باید منظم کنار هم ایستاده باشند به خط و ادای احترام کنند به ساحت مقدس گندمکم.
سحرخیز کوچکم!
هر روز ساعت هفت، میعاد تو پاکترین من است با پاکی صبح. و تو لبخند زنان تلاش می کنی تا من و پدرت را هم همراه کنی در این سحرخیزی زلال. و من با وجودی که تنم خسته است از خواب منقطع شب قبل بخاطر چندین بار بیدار شدنت اما بیدار می شوم تا تو عزیزکم را در آغوش بگیرم و صبحی دل انگیز را آغاز کنم با عطر و بوی چشمه ای بهشتی.
دردانه ام!
باز امسال شبهای عزیز قدر مهمان امام رئوف بودیم و من ایمان دارم ایمان دارم ایمان دارم که مهربان امام جز بخاطر تو ما را نپذیرفت. مجال رفتن نبود و دعوتنامه کمتر از یک ساعت به دست ما رسید و ما هنوز درگیر برویم و نرویم بودیم که ثامن الحجج دعوتنامه را امضا کرد و گفت بیایید به برکت وجود نازنین چشمه ی بهشتی. خدایا تو را برای وجود عزیزش شکر.خدایا لایقم قرار ده تا مادری باشم کافی برای دردانه. خدایا دستهای ناتوانم را در دستان قدرتمندت بگیر تا معصوم کوچکم را یاور مولایم صاجب الزمان تربیت کنم. خدایا! همسرم، فرزندم ،پدر و مادر مهربانم را در پناه خودت حفظ فرما.آمین


بدون شرح .... :)

اولین کار رنگی دخترم

وقتی کشوهای میز عسلی پلکان صعود می شوند.

از علاقه مندیهای دخترک


خودش باز می کنه خودش می بنده

دو پادشاه نگنجد در یک اقلیم... (تسنیم و دخترداییش ثنا)


91/5/31::: 2:16 ع
نظر()